پارت نهم :

از جاش بلند شد و منم به‌طبع بلند شدم. جدی نگاهم کرد و گفت:

-بقیه‌ی کارها هم روزمره‌ست، همون روز می‌گم. مثلا گلدونی عوض کنیم، گلی بکاریم و کارای این مدلی.

بعد رفت سمت در و گفت:

-ناهار و شام هم من تو اتاقم درست می‌کنم. توی گلخونه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.